ارتباط بین معماری واحدهای مسکونی و تجاری و نحوهی زیست انسان شهرنشین.
سؤال: ویژگیهای مختلف معماری که در دهههای اخیر در شهرهای ایران رواج پیدا کرده و به نُرم معماری تبدیل شده است، الزاما به منزلهی کاراترین راهکارها برای زیست نیست.
چه بسا بسیاری از روندهای رایج که برای نمای ساختمان، حیاط، نشیمن، آشپزخانه، سرویسها، راهروها و… رایج شده است، در تضاد با نیاز واقعی ماست، ولی چرا دقت نمیکنیم؟
عجیب اینکه معماری دههی ۵۰ و ۶۰ و حتی ۷۰ در ایران، حس و حال و شرایط زیست بهتری را برای ساکنین فراهم میکرد، ولی الان حتی اگر زمین اختصاصی هم داشته باشیم و بخواهیم خانهای برای خودمان بسازیم، جوری میسازیم که آزارمان دهد.
به نوعی خودآزاریِ پیشروندهی معمارانه دست یافتهایم که جای بررسی دارد.
ایده البته خیلی پراکنده است و موضوع هنوز روشن بیان نشده، ولی محور صحبت این است که اگر نتوانیم محل زیست خودمان را با الگوی خوبی بسازیم، صحبت در مورد دوبارهسازی شهر خیلی محلی از اعراب ندارد.
البته ساخت ملک و ساخت شهر، خیلی به هم ارتباط دارند. شهر است که به ملکها جان و هویت میدهد و ملکها در نهایت شهر را میسازند. (توضیح واضحات!)