تیتر یکژورنالیسمسیاست

محمد قوچانی بودن

محمد قوچانی یک پدیده در روزنامه‌نگاری ایران است. شاید بتوان او را تأثیرگذارترین فرد تکنیکی در عالم ژورنالیسم ایران در ۲۰ سال گذشته دانست.

نکات برگزیده مطلب
  • عشق به ژورنالیسم و به نوشتن و به فرم و محتوای رسانه‌ای، او را به چیزی فراتر از یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای تبدیل کرده است.
  • وقتی از روزنامه‌نگاری صحبت می‌کنیم، باید به مختصات آن در وضعیت کنونی ایران توجه کنیم
  • محمد قوچانی یک استاندارد در روزنامه‌نگاری معاصر ایران است.
  • محمد قوچانی در طول بیش از دو دهه حضورش در سطح اول فضای روزنامه‌نگاری ایران، طرفداران و دشمنان زیادی پیدا کرده. عده‌ای زیادی از طیف مخالف، او را نمادی از تمام چیزهایی می‌دانند که از آنها متنفرند.
  • محمد قوچانی، مرد روزنامه و کاغذ و جوهر چاپخانه است.
  • اولین کار حرفه‌ای قوچانی در قامت سردبیر، ضمیمه‌ی روزانه روزنامه‌ی همشهری بود که در سال ۱۳۸۲ منتشر می‌شد. ضمیمه‌ای در ۸ صفحه که عنوان خاصی نداشت، ولی به خاطر شکل خاص کره‌ی زمین که در کنار لوگوتایپ این ضمیمه کار شده بود، به نام «همشهری جهان» و بعضا «همشهری دو» مشهور بود.
  • قوچانی سابقه‌ی مدیریت و راه‌اندازی رسانه‌ای را ندارد. گو اینکه یک روزنامه‌نگار، روزنامه‌نگار است و بالاترین عنوانی که برای یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای می‌توان متصور شد، پست سردبیری (Editor-in-Chief) است.
  • رای فردی مثل محمد قوچانی، کم‌شدن تیراژ روزنامه‌ها و کم‌ورق شدن روزنامه‌های چاپی، درد بزرگی است. دردی که راه‌چاره‌ای برای آن پیدا نمی‌کنند. روزنامه‌نگاران ایرانی، مثل همتایان خود در روزنامه‌های تمام دنیا، پذیرفته‌اند که دنیای روزنامه‌ها در حال پوست‌اندازی است.

محمد قوچانی یک پدیده در روزنامه‌نگاری ایران است شاید بتوان او را تأثیرگذارترین فرد تکنیکی در ژورنالیسم ایران در ۲۰ سال گذشته دانست که با هر رسانه‌ای که سردبیری کرده، تعریف تازه‌ای از روزنامه‌نگاری را ارایه کرده است.

#هفته_نامه_صدا آخرین دست‌پخت او بود که پس از صد شماره انتشار به شکل مجله هفتگی، قالبی جدید را با فرمت #روزنامه ولی با دوره انتشار هفته‌نامه تعریف کرد. یک روزنامه ۴۸ صفحه‌ای که به شکل غریبی پخته و خواندنی بود و بهتر از چیزی شد که تصورش را می‌کردیم. صدا به محض انتشار، دچار یک سوءتفاهم در مورد یکی از یادداشت‌های صفحه آخرش شد و در این مملکت، سوءتفاهم و کمتر از آن، می‌تواند به نابودی یک نشریه منجر شود! و #محمد_قوچانی برای جلوگیری از این اتفاق، به طور خودخواسته #نشریه را موقتا #تعطیل کرد تا سامانی برای حل این تعارضات عجیب در فضای مطبوعاتی ایران پیدا کند. و آیا می‌تواند پیدا کند؟ امیدواریم. ولی دلمان برای #صدا تنگ شده. لطفا منتشرش کنید!

 

دوستان و دشمنان

محمد قوچانی در طول بیش از دو دهه حضورش در سطح اول فضای روزنامه‌نگاری ایران، طرفداران و دشمنان زیادی پیدا کرده. عده‌ای زیادی از طیف مخالف، او را نمادی از تمام چیزهایی می‌دانند که از آنها متنفرند. قدرت قلم او، به شمشیری تبدیل شده که هم عاشقان سینه‌چاکی پیدا کرده و هم بر عده‌ای زخم زده است. ولی یک موضوع در مورد قوچانی در هر دو طیف تقریبا ثابت است: او را به قدرت قلمش می‌شناسند. در سپهر رسانه‌ای معاصر ایران، کمتر روزنامه‌نگاری را می‌توان مثال زد که به اندازه ی قوچانی روی پروراندن یک موضوع و انتقال آن از طریق قلم و ارجاع به پدیده‌های تاریخی و سیاسی و اجتماعی، توانمند باشد.

 

فضای وب

محمد قوچانی، مرد روزنامه و کاغذ و جوهر چاپخانه است.

 

محمد قوچانی بودن

قوچانی، یک پدیده است. پدیده‌ای است که می‌توان او را به عنوان آیکونی از یک سپهر گسترده‌ی رسانه‌ای در عصر حاضر تعریف کرد. احتمالا ۱۰۰ سال دیگر و در حوالی سال ۱۵۰۰ شمسی و در زمانه‌ای که قوچانی و من و احتمالا اکثر خوانندگان این سطور به تاریخ پیوسته‌ایم، رد و اثر پر رنگی از محمد قوچانی را بتوان پیدا کرد. او به نمادی از زمانه‌اش تبدیل می‌شود و عصر روزنامه‌نگاری دهه ۸۰ و ۹۰ ایران را با نام او خواهند شناخت.

 

حرفه‌ی روزنامه‌نگاری، پیشه‌ی روزنامه‌نگاری

محمد قوچانی یک روزنامه‌نگار است. این حرف احتمالا خیلی بدیهی به نظر برسد، ولی در ایران «روزنامه‌نگار بودن» یک موضوع بدیهی نیست.

رسمِ نانوشته‌ای از زمان رژیم پهلوی در فضای روزنامه‌نگاری ایران وجود دارد که شما روزنامه‌نگار موفقی خواهید بود، به این شرط که روزنامه‌نگار نمانید! روزنامه‌نگار خوب (ایرانی) روزنامه‌نگاری است که خودش را در عالم روزنامه‌نگاری نشان می‌دهد و از آن، پلی می‌سازد برای مرحله‌ی بعدی زندگی‌اش. (سوگنامه‌ی این ماجرا را در یادداشتی دیگر در روزنام پی می‌گیریم.)

محمد قوچانی یک روزنامه‌نگار، به به معنای مصطلح و جا افتاده در ایران، بلکه به همان معنای واقعی است. او یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای است. یعنی روزنامه‌نگاری حرفه‌اش است و نانش را از این راه درمی‌آورد.

در عین حرفه‌ای بودن، ژورنالیسم پیشه‌ی او نیز هست. چیزی است که با او آمیخته شده. عشق به ژورنالیسم و به نوشتن و به فرم و محتوای رسانه‌ای، او را به چیزی فراتر از یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای تبدیل کرده است.

 

ایران – حافظ

 

همشهری جهان یا همشهری دو

احتمالا کمتر روزنامه‌نگاری را در ایران بتوان پیدا کرد که به اندازه‌ی محمد قوچانی به فرم در ژورنالیسم توجه کند.

اولین کار حرفه‌ای قوچانی در قامت سردبیر، ضمیمه‌ی روزانه روزنامه‌ی همشهری بود که در سال ۱۳۸۲ منتشر می‌شد. ضمیمه‌ای در ۸ صفحه که عنوان خاصی نداشت، ولی به خاطر شکل خاص کره‌ی زمین که در کنار لوگوتایپ این ضمیمه کار شده بود، به نام  «همشهری جهان» و بعضا «همشهری دو» مشهور بود.

همشهری جهان (یا همشهری دو) شکل خاصی از نوشتار روزنامه‌ای را در ایران جا انداخت. آرتیکل‌های نیمه‌بلندی که بخش قابل توجهی از آنها ترجمه‌شده از رسانه‌های درجه‌یک بین‌المللی بودند. قوچانی در این روزنامه که به ضمیمه‌ی پرتیراژترین روزنامه‌ی آن زمان ایران (با تیراژ افسانه‌ای ۴۸۰ هزار نسخه در روز) منتشر می‌شد، سبکی از روزنامه‌نگاری را عرضه کرد که تا آن زمان در ایران سابقه نداشت.

تمرکز همشهری جهان، روی سیاست و اقتصاد بین‌الملل بود و خبر چندانی از پرداختن به سیاست در ایران در آن وجود نداشت. وقتی هم به سیاست می‌پرداخت، سراغ تاریخ می‌رفت و وقتی از تاریخ می‌نوشت، ریسمانی برای اتصال به امروزِ ایران پیدا می‌کرد و گذشته و امروز را به هم پیوند می‌زد.

ادبیات نقش پر رنگی در این ضمیمه داشت. صفحه‌ای نیز به ورزش اختصاص پیدا کرده بود و عجیب آنکه صفحه‌ی ورزشی نیز، تمرکزش را روی تحلیل و تفسیر رویدادهای مهم ورزشی در دنیا گذاشته بود.

خواندن همشهری جهان، خواننده را برای ساعتی جدا می‌کرد و او را به ساحت دیگری پرتاب می‌کرد. همشهری جهان، شروعی بود بر اتفاقی که یک سال بعد افتاد و به یکی از نقاط عطف زندگی قوچانی (و شاید یکی از نقاط عطف تاریخ روزنامه‌نگاری معاصر ایران) تبدیل شد: روزنامه‌ی شرق.

 

طلوع و غروب شرق

 

در بند

بازداشت یک روزنامه‌نگار و به زندان رفتن یک روزنامه‌نگار به خاطر کار روزنامه‌نگاری، اتفاقی عجیب و دور از ذهن است. حتی یک روز سابقه‌ی به بند کشیده شدن، می‌تواند بسیاری از عشاق نوشتن و ژورنالیسم را از صرافت ادامه‌ی این ماجرای پردردسر بیندازد، ولی عجیب آنکه محمد قوچانی با چند بار سابقه‌ی یازداشت و به بند کشیده شدن و زندان‌های طولانی‌مدت، از این سرفات نیفتاد. گو اینکه هر بار، با نفسی تازه‌تر و با شوری جدید، بنیان یک بنیاد رسانه‌ای تازه را پایه گذاشت.

 

رکورددار تعطیلی رسانه

به نظرم می‌شود رکورد بیشتری نشریات تعطیل‌شده در تاریخ مطبوعات ایران با سردبیری بک فرد را به محمد قوچانی داد. در تاریخ مطبوعات ایران نام‌هایی داریم که با چندین نشریه‌ی توقیف‌شده، نام‌شان در تاریخ مانده است،

قوچانی سابقه‌ی مدیریت و راه‌اندازی رسانه‌ای را ندارد. گو اینکه یک روزنامه‌نگار، روزنامه‌نگار است و بالاترین عنوانی که برای یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای می‌توان متصور شد، پست سردبیری (Editor-in-Chief) است. مدیریت رسانه، ماجرای دیگری است و در ایران، این ماجرا دیگرگونه‌تر هم می‌شود!

 

ادامه‌ی ماجرای محمد قوچانی

ماجرای محمد قوچانی با روزنامه‌نگاری به کجا می‌رسد. اگر یادداشت‌های کوتاه او را در اینستاگرام دنبال کنید، درددل‌های کوتاه فراوانی بابت حال و روز غریب روزنامه‌های چاپی در ایران از زبان او می‌خوانید. برای فردی مثل محمد قوچانی، کم‌شدن تیراژ روزنامه‌ها و کم‌ورق شدن روزنامه‌های چاپی، درد بزرگی است. دردی که راه‌چاره‌ای برای آن پیدا نمی‌کنند. روزنامه‌نگاران ایرانی، مثل همتایان خود در روزنامه‌های تمام دنیا، پذیرفته‌اند که دنیای روزنامه‌ها در حال پوست‌اندازی است.

علاقه به انتشار روزنامه‌ی کاغذی، برای قوچانی و سایر روزنامه‌نگار حرفه‌ای، نه یک نوستالوژی به کاغذ و چاپ، بلکه درکی است که آنها از مفهوم روزنامه دارند. بسیار گفته می‌شود که روزنامه‌ها نمی‌میرند، بلکه با فرمت‌های نوپدیدی در فضای وب بازتعریف می‌شوند، ولی قوچانی و قوچانی‌ها دلایلی دارند که این گزاره را نفی کنند.

قوچانی امروز ۲۵ سال سابقه‌ی کار مستمر مطبوعاتی دارد. بر اساس تعاریف رایج در فضای کسب‌وکار، او در آستانه‌ی بازنشستگی دیده می‌شود، ولی عجیب اینکه او در آستانه ۴۳ سالگی است. ۴۳ سالگی سنی است که خیلی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای، پست‌های مدیریتی و سردبیری‌شان را تازه از آن سن شروع می‌کنند. او در جوان‌ترین حالت ممکن قرار دارد و در عین جوانی، کوله‌بار خوبی از تجربه در اختیار دارد.

با سابقه‌ای که از دگردیسی‌های رسانه‌ای و ایده‌های نو در او دیده‌ایم، باید چشم‌انتظار اتفاقات تازه‌تری از او باشیم.

 

 

 

از طريق
سایت شخصی محسن برجیمؤسسه رسانه فردا
منبع
سایت مشهدمگسایت قم‌نامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا